روزهاي پاياني
روزهاي آخر بارداري را سپري مي كنم...از طرفي خوشحالم...كه قراره زودتر تو رو در بغلم بگيرم..و لحظات خوشي را با توي دوست داشتني بگذرانم و از طرفي هم ناراحت.
الان من از همه به تو نزديكترم
هر لحظه با مني..با هم كلي روزها رو پشت سر گذاشتيم...كلي دعاها كرديم..گاهي شاد بوديم و گاهي هم غمگين...
يه حس عجيبيه اتمام بارداري...با تمام سختيهاش نمي خوام اين روزا بگذره...
از هر دو طرف خانواده ها مون كلي منتظر ورودت هستن و همشون ...هم عمو ها و هم يه دونه دايي ات براي اومدنت لحظه شماري مي كنن...و من ماندم و ديدار هديه خدا...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی